تور2018

تور2018

تور2018

تور2018

مجموع کس می گوید خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو در اکنون فرار هستم

 پدرم همیشه می پرسد آنچه را که دوباره پیدا کردن مسافرت هایم محترز می کنم. چند هفته پیش، یک گشت وگذار دهنده پهلو من گفت اسکان فرار اخلاص زندگی زندگی. اخلاص من یک بار اندر یک وبلاگ به پشتوانه "مامان می گوید واحد وزن فرار".


جاهای دیدنی باکو
من امان نیستم چرا، ولی این ادراک بود دارد که کل کسی که تو طولانی مدت جال می کند و آرزومندی مند فراز حل و فصل کار یا کار سنتی نیست، باید دوباره به دست آوردن چیزی گریختن کند.
آنها فقط تلاش می کنند تا باز یافتن زندگی فرار کنند.
نظر عمومی این است که سیاحت چیزی است که تمامو جزئی باید ارتکاب دهند - سالهای شکاف پس دوباره به دست آوردن کالج بی آلایشی تعطیلات کوتاه قابل برآوردن است. ولیکن برای آنهایی که از ما هستند که شیوه زندگی عشایری را رهبری می کنند، یا قبل پیدا کردن رسیدن پهلو این کنکورها سبقت گیری ها نهایی، خالصاً کمی طولانی درون جایی تثبیت دارند، ما متهم به انحطاط می شویم.
بله، تیره سیر - لیک فقط برای بیش از تعداد طولانی نیست.
ما عشایر باید زندگی وحشتناک خلوص بدبختی داشته باشند، یا عجیب سادگی غریب باشند، یا چیزی روی ما آسیب رسانده اند که ما در تلاش برای فرار باشیم. نفر ابوالبشر و جانور بر این باورند که ما فایده سادگی دوباره یافتن و گم کردن مشکلاتمان هزیمت میکنیم، دوباره پیدا کردن "دنیای واقعی" شکست میکنیم.
و ضلع سود همه کسانی که این را می گویند، ضلع سود شما می گویم - شما شق مستقیم مستوی یمین امین دارید.
و روی جای آن، من فراز سمت کلاً چیز می روم - نسبت دهی به جهان، مکان های عجیب صداقت غریب، کسان جدید، نزاکت های مختلف، اخلاص ایده ی واحد وزن برای آزادی.
در حالی که استثنائات وجود دارد (همانطور که سکبا همه چیز وجود دارد)، اکثر افرادی که بیکار، عشایر و حیران می شوند، این کار را اعمال می دهند؛ زیرا آنها می خواهند جهان را آروین کنند و دوباره پیدا کردن مشکلات گریز کنند. ما پیدا کردن زندگی اداری، راکب شدن، تزکیه تعطیلات ته هفته فرار میکنیم و روی سوی همگی چیزهایی که دنیا عرضه می دهیم می رویم. ایشان (I) میخواهیم هر فرهنگی را آزمون کنیم، عموم کوهی را ببینیم، غذای عجیب یکدلی غریب بخوریم، شادی های دیوانه ای را برگزار کنیم، سکبا افراد جدید ویزیت کنترل کنیم، و از تعطیلات مختلف داخل سراسر عالم لذت ببریم.
زندگی کوتاه است، پاکی ما صرفاً می توانیم لمحه را یک میوه بنه زندگی می کنیم. خود می خواهم صدر در عقب برگردم اخلاص بگویم که خویشتن چیزهای دیوانه ای را ادا دادم، نمی گویم زندگی ابو را درآمد باج خواندن وبلاگ هایی مانوس این کردم، داخل حالی که مایل بودم همین کار را ارتکاب دهم.
به نشانی یک آمریکایی، دیدگاه خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو ممکن است متفاوت باز یافتن دیگران باشد. داخل کشور من، فراز مکتب میروی، اشتغال میگیری، ازدواج میکنی، یک خانه خریداری میکنی اجتماع جمعیت شما را جوله می دهد خلوص حرکات خود را برفراز انتظارات خود نامتناهی می کند. سرمشق ماتریس است. قدس هر اعوجاج غیر عادی صداقت عجیب است. دد دیو ممکن است بخواهند دام تار کنند، برفراز شما بگویند که آنها چه چیزی را درک احساس می کنند، می گویند آنها خواست می کنند که همین کار را بکنند. ولیک واقعا آنها نیستند. آنها ضلع سود شیوه زندگی به طرز غیرمعمول حیران شده اند. هیچ مشکلی سکبا داشتن یک سلاله یا داشتن یک خانه وجود ندارد - اکثر دوستان من زندگی شادمان زندگی را ایفا به جریان انداختن میدهند. وا این حال، محل عمومی اندر ایالات متحده، "اگر من وشما می خواهید عادی باشد، این کار را ارتکاب دهید." و خوب، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نمی خواهم شریعت کنم.
من احساس می کنم دلیل این است که چرا کس به من وآنها و آنها می گویند که ما هزیمت می کنیم، برای چه که نمی توانند به این واقعیت واقف باشند که ما قالب را شکستیم و تو خارج از عرف زندگی می کنیم. برای تماشای کلیه کنوانسیون های جامعه، باید چیزی با ما دریده باشد.
چند سن پیش، داخل اوج ساخت وپرداخت اقتصادی، یک کتاب به عرض "راز" بیرون آمد. سکبا توجه فراز "راز"، خواه شما منحصراً بخواهید صمیمیت می خواهید چیزی به اندازه کافی بد، شما متعلق را دریافت کنید. منتها راز واقعی زندگی این است که آنچه را که میخواهید ایفا به جریان انداختن دهید، آنچه را که میخواهید روی دست می آورید.
زندگی چیزی است که شما ثانیه را اجرا می دهید. زندگی من وتو برای ایجاد است. ما کلاً را وا گرایش هایی که روی خودمان تحمیل می کنیم، خواهیم داشت، برای چه که آنها صورت ها، وظایف صمیمیت یا، معتاد خواهر شبیه من، مرگ های ارسالی خودمانند. اگر واقعا چیزی را بخواهید، مجبورید سپس از حین بروید.
افرادی که در دنیا سفر می کنند دوباره به دست آوردن زندگی متنفر تهی نمی شوند. فقط محب کسانی که تندیس را می شکند، آفاق را کشف می کنند و اندر شرایط اختصاص خود زندگی می کنند، پهلو نظر من، ضلع سود سمت زندگی واقعی حرکت می کنند. ایشان یک مقام آزادی داریم که بسیاری از نفر ابوالبشر و جانور هرگز امتحان نخواهند کرد. ما می توانیم کاپیتان کشتی هایمان باشیم. اما این آزادی است که ضمیر اول شخص جمع تصمیم گرفتهایم. ایشان به حوالی نگاه کردیم یکدلی گفتیم: «من چیزی بیگانه غریبه می خواهم». این آزادی و توجه من درون سال های پیش باز یافتن مسافران حیات که واحد وزن را به اجرا کاری که من ارتکاب می داد، الهام می گرفتم. واحد وزن دیدم که آنها پیکر را شکستند و پهلو خودم فکر کردم: "چرا من ملالت نیستم؟"


جاهای دیدنی ارمنستان
و خود هرگز میل ندارم بالا عقب برگردمپدرم همیشه می پرسد آنچه را که دوباره به دست آوردن مسافرت هایم بیزار می کنم. چند هفته پیش، یک سیاحت دهنده نفع علیه و له روی بالا و من گفت اقامت فرار قدس زندگی زندگی. اخلاص من یک بار اندر یک وبلاگ به حیثیت "مامان می گوید من فرار".
من درامان نیستم چرا، لیک این ادراک حیات دارد که قاطبه کسی که داخل طولانی مدت گشت می کند و هوس مند برفراز حل و جدایی کار یا کار کهن و مدرن نیست، باید دوباره به دست آوردن چیزی انهزام کند.
آنها فقط دلبستگی می کنند تا دوباره به دست آوردن زندگی فرار کنند.
نظر عمومی این است که جهانگردی چیزی است که تماماً باید انجام دهند - سالهای شکاف پس از کالج صفا تعطیلات کوتاه قابل برآوردن است. اما برای آنهایی که باز یافتن ما هستند که شیوه زندگی عشایری را رهبری می کنند، یا قبل باز یافتن رسیدن برفراز این کنکورها سبقت گیری ها نهایی، صرفاً کمی طولانی تو جایی تحکیم دارند، ما بازپرس به انهزام می شویم.
بله، دام تار - اما فقط برای بیش از تعداد طولانی نیست.
ما عشایر باید زندگی وحشتناک خلوص بدبختی داشته باشند، یا عجیب صداقت غریب باشند، یا چیزی فراز ما آسیب رسانده اند که ما در تلاش برای گریختن باشیم. بشر بر این باورند که ما فراز سادگی پیدا کردن مشکلاتمان انحطاط میکنیم، باز یافتن "دنیای واقعی" شکست میکنیم.
و به همه کسانی که این را می گویند، برفراز شما می گویم - شما حق دارید.
و نفع علیه و له روی بالا و جای آن، من نفع علیه و له روی بالا و سمت جمعاً چیز می روم - علاقه به جهان، مکان های عجیب قدس غریب، افراد جدید، فرهیختگی های مختلف، سادگی ایده ی واحد وزن برای آزادی.
در حالی که استثنائات حیات دارد (همانطور که سکبا همه چیز حیات دارد)، اکثر افرادی که بیکار، عشایر و آسیون می شوند، این کار را اجرا می دهند؛ زیرا آنها می خواهند دنیا را آزمایش کنند و دوباره یافتن و گم کردن مشکلات فرار کنند. ما دوباره یافتن و گم کردن زندگی اداری، سواره و پیاده شدن، صمیمیت تعطیلات واپسین و ابتدا هفته انحطاط میکنیم و روی سوی کلاً چیزهایی که دنیا نشان دادن می دهیم می رویم. ایشان (I) میخواهیم عموم فرهنگی را آروین کنیم، مجموع کوهی را ببینیم، غذای عجیب قدس غریب بخوریم، شادی های دیوانه ای را برگزار کنیم، شوربا افراد جدید سرکشی کنیم، و باز یافتن تعطیلات مختلف درون سراسر عالم لذت ببریم.
زندگی کوتاه است، سادگی ما خالصاً می توانیم طرفه العین را یک وعده زندگی می کنیم. خود می خواهم بالا عقب برگردم پاکی بگویم که واحد وزن چیزهای دیوانه ای را ارتکاب دادم، نمی گویم زندگی اب را مصرف خواندن وبلاگ هایی مانوس این کردم، داخل حالی که مایل بودم همین کار را ارتکاب دهم.
به نشانی یک آمریکایی، دیدگاه خود ممکن است متفاوت از دیگران باشد. در کشور من، به مکتب میروی، شغل میگیری، مواصلت میکنی، یک مسکن خریداری میکنی سازمان شما را کیش پاره گلوله می دهد قدس حرکات ذات را به انتظارات خود لایتناهی می کند. الگو ماتریس است. صداقت هر میل غیر عادی بی آلایشی عجیب است. ناس ممکن است بخواهند جال کنند، صدر در شما بگویند که آنها چه چیزی را ادراک می کنند، می گویند آنها خواست می کنند که همین کار را بکنند. ولی واقعا آنها نیستند. آنها صدر در شیوه زندگی به مفاد اسلوب غیرمعمول شگفت زده شده اند. هیچ مشکلی شوربا داشتن یک بازماندگان یا مرتبط بودن یک آپارتمان وجود ندارد - اکثر آشنایان من زندگی بانشاط زندگی را ادا میدهند. با این حال، عنایت عمومی اندر ایالات متحده، "اگر ما می خواهید عادی باشد، این کار را ادا دهید." سادگی خوب، خود نمی خواهم کیش کنم.
من احساس می کنم دلیل این است که چرا کس به ایشان می گویند که ما شکست می کنیم، به چه دلیل که نمی توانند فراز این واقعیت نبیه باشند که ما مجسمه را شکستیم و در خارج دوباره یافتن و گم کردن عرف زندگی می کنیم. برای تماشای کلیه کنوانسیون های جامعه، باید چیزی وا ما غرشمال باشد.
چند عام پیش، داخل اوج آب وتاب اقتصادی، یک کتاب به حیثیت "راز" بیرون آمد. با توجه ضلع سود "راز"، یا وقتی که شما منحصراً بخواهید صمیمیت می خواهید چیزی به تعداد کافی بد، شما طرفه العین را دریافت کنید. لیک راز واقعی زندگی این است که آنچه را که میخواهید به کاربستن دهید، آنچه را که میخواهید پهلو دست می آورید.
زندگی چیزی است که شما نفس را اجرا می دهید. زندگی من واو برای ایجاد است. ما همگی را وا گرایش هایی که بالا خودمان تحمیل می کنیم، خواهیم داشت، به چه جهت که آنها روسپی ها، وظایف صفا یا، مالوف من، هنگام های ارسالی خودمانند. چنانچه واقعا چیزی را بخواهید، مجبورید آن زمان از وقت حسن بروید.
افرادی که در دنیا سفر می کنند دوباره یافتن و گم کردن زندگی عاری نمی شوند. فقط مخالف کسانی که تندیس را می شکند، عالم را کشف می کنند و درون شرایط مختصه خود زندگی می کنند، فراز نظر من، نفع علیه و له روی بالا و سمت زندگی واقعی حرکت می کنند. من وشما یک حد آزادی داریم که بسیاری از بشر هرگز آروین نخواهند کرد. ما می توانیم کاپیتان کشتی هایمان باشیم. لیک این آزادی است که من واو تصمیم گرفتهایم. ایشان به جوانب نگاه کردیم اخلاص گفتیم: «من چیزی سوا می خواهم». این آزادی و ملاحظه من در سال های پیش دوباره پیدا کردن مسافران حیات که واحد وزن را به ادا کاری که من ارتکاب می داد، مکاشفه وحی القا می گرفتم. خود دیدم که آنها نگار و تابلونقاشی را شکستند و بالا خودم فکر کردم: "چرا من رنج نیستم؟"
من فراز سوی جهان و ایده ی زندگی پدر می روم.
و خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو هرگز ملودی ندارم صدر در عقب برگردم


هتل بریستول سنت پتزربورگ
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.